فکر می کردم تو بیداری
 

              فکر می کردم تو بیداری

مردی به بارگاه کریم خان زند معروف به وکیل الرعایا می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا با خان زند ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند.

خان که مشغول غلیان کشیدن بوده است، هیاهو را می شنود و جویای ماجرا می شود. پس از گزارش سربازان،خان دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند.

مرد به حضور خان می رسد و با این پرسش مواجه میشود: چرا این همه ناله و فریاد می کنی؟ مرد با درشتی می گوید: همه ی اموالم را دزد برده است و دیگر چیزی در بساط ندارم. خان می پرسد:وقتی که اموالت را می بردند تو کجا بودی؟ مرد میگوید:من خوابیده بودم . خان می گوید:خب چرا خوابیدی که اموالت را ببرند؟

مرد پاسخی می دهد که در تاریخ ماندگار شده است.

می گوید: برای این که فکر می کردم تو بیداری !!

خان بزرگ زند لحظه یی تامل می کند و آنگاه دستور می دهد تا خسارت مرد جبران شود و در آخر میگوید:این مرد حق دارد. ما باید بیدار باشیم.

 

شرح حال کریم خان زند را در دانش نامه ویکی پدیا ببینید .

 



نظرات شما عزیزان:

سروش
ساعت16:26---26 شهريور 1391
سلام
اونقدر مرامت فابریکه
که توی هیچ نمایندگی قطعاتش پیدا نمیشه!
کم پیدایی ؟؟؟
با یک دلنوشته زیبا آپم منتظرم زودی بیا

اینم شبکه مجازی وبلاگ ما هستش اگه دوس داشتی بیا عضو شو
http://denjnama.ir


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تیبو
یعنی تنها ، ولی با خانواده
درباره وبلاگ

مثل حس گرم یک خانواده شاد
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تیبو و آدرس tibo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان
Get our toolbar! free search engine submission SEO Stats powered by MyPagerank.Net


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 840
بازدید کل : 17276
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1